جوک

اینم یه سری جوک که امیدوارم خوشتون بیاد.در ضمن در اینجا من به هیچ وجه قصد مسخره کردن هیچ گروهی را ندارم.اگر هم اسمی ازقمی برده می شود فقط برای قشنگتر شدن جوکها میباشد.با تشکر.


  1. ترکه از طبقه صدم یه ساختمون می‌پره پایین، به طبقه پنجاهم که میرسه میگه: خب الحمدالله تا اینجاش که بخیر گذشت!!!
  2. ترکه میره لباس فروشی،‌میگه:‌ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه:‌بعله. ترکه میگه: بی‌زحمت دونخ بدین!!!
  3. ترکه میخ میره تو پاش، نمیتونه درش بیاره،‌کجش میکنه!!
  4. ترکه میره به یکی خبر مرک مادرش رو بده، بهش میگه: یه شتری بود که در خونه همه میخوابید!؟ یارو میگه: خوب؟ میگه: این دفعه رو ننه تو خوابید!!!
  5. از ترکه میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا!! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ ترکه انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچة همسایمونه، ولی همیشه خونة ماست!!!
  6. رشتیه نصفه شب میخواسته بره بشاشه، به زنش میگه: خانم جان، یک دقیقه این جای منو نگردار، من الان میام!!!
  7. رشتیه صبح از خواب پا میشه میبینه چهارتا آجر گذاشتن زیرش، زنشو بردن!!!
  8. شباهت زن و تقویم چیه؟! دوتاشون وقتی قرمزن تعطیلن!!!
  9. جاهله میره دستشویی وقتی میاد بیرون رفیقاش میبینن در کونش خونیه، میگن:‌چی شده؟! میگه:‌جاکش صداشو برای من بلند میکنه!!!
  10. یارو زنه زبونش می‌گرفته، میره سبزی‌فروشی می‌خواسته نارنگی بخره،‌میگه: بی‌دحمت لیم کیلو لالنگی بدین! یارو هم شاگردش رو صدا می‌کنه، میگه: اوهوی حسنی!‌نیم کیلو خیار بده خانم!!!
  11. سیاه پوسته میگوزه، زنش تا یه هفته داشته از رو زمین دوده جمع میکرده!!!
  12. چرا یه اسکلت نمیتونه خودش رو از یه ساختمون هشتاد طبقه پرت کنه پایین؟ چون تخم نداره!!
  13. از ترکه میپرسن: میدونی USA مخفف چیه؟ میگه: یوم‌الله سیزده آبان!
  14. ترکه میره توالت،آروق میزنه،میگه: اااه….بازم برعکس نشستم!!
  15. میخواستن لره رو شکنجه روحی بدن، میفرستنش تو یک اتاق گرد، میگن برو یک گوشه بشین!!
  16. یه هواپیما تو قبرستون تبریز سقوط میکنه، فردا رادیو تبریز میگه: شب گذشته یک فروند هواپیمای توپولوف در حومة شهر تبریز سقوط کرده و تا این لحظه 34513 جسد کشف شده! عملیات برای یافتن اجساد بقیه قربانیان همچنان ادامه دارد!
  17. جایزه برندگان قرعه کشی بانکهای قزوین بصورت زیر اعلام شد: نفر سوم یک دستگاه موتور سیکلت، نفردوم یک دستگاه ماشین، نفر اول کلید طلایی یک باب مهد کودک!!
  18. عربه با دو تا خیار در دست میره توی یک بقالی، میگه:حاج آقا خیارشور داری؟ بقاله میگه: بله. عربه میگه: پس بی زحمت این دوتا رو هم بشور!
  19. بچه رشتیه به علت تک پدر بودن از خدمت سربازی معاف میشه!!
  20. ترکه داشته رادیو پیام گوش میداده،‌گزارشگره میگفته: راه بهارستان به امام حسین بسته‌است، راه انقلاب هم به امام حسین بسته‌است... ‌ترکه میگه:‌باشه بابا بستس که بستس، دیگه چرا هی به امام حسین قسم میخوری؟!
  21. لره توی اتوبوسِ تهران-خرم‌آباد نشسته بوده، میره به راننده میگه: آقای راننده واسه کی داری رانندگی می‌کنی؟! اینا همه خوابن!
  22. ورودی خونه قزوینیه نوشته : خوش اومدین و به خروجی در نوشته : خوشتون اومد؟؟
  23. به لره میگن: ببخشید شما لرید؟‌میگه: نه پس انم با این سبیل پهنم؟!
  24. چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع می‌کنه میگه: ج ج ج.... ملت اول یکم نگاش می‌کنن ببینن چی‌میخواد بگه،‌بعد می‌بینن نمی‌تونه حرفش رو بزنه، بی‌خیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته ج..ج..ج.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌جا..جا..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر می‌گفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمی‌کرده، وقتی می‌رسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم!
  25. یکی میره دیدن دوستش،دوستش میپرسه چای میخوری یا قهوه؟یارو میگه:گفتی قهوه ، راستی حال مادرت چطوره؟!
  26. سه تا آبادانی داشتن برای هم خالی می بستن اولی میگه : مو مثل حضرت علی یوم. با یه دست در خیبرو از جا میکنم دومی میگه : ایکه چیزی نیست کا ، مو مثل حضرت عباسوم با یه ضربه شمشیر 100 نفرو میکشوم سومی چیزی نمیگه بهش میگن چرا ساکتی ؟ میگه تا حالا دیدی حضرت مهدی حرف بزنه؟؟!!
  27. آدم خوره با پسرش رفته بودن آدم شکار کنن، یه زنه رو میبینن خیلی چاق بوده، پسره میگه بابا اینو بخوریم؟ باباهه میگه: نه این همش چربیه، به درد نمی‌خوره. میرن تا به یه زنه لاغره میرسن، پسره گرسنش شده بوده، میگه: بابا جون اینو بخوریم؟ باباهه میگه: نه بابا این خیلی لاغره فایده نداره. دوباره راه میفتند، بعد از یک مدتی میرسند به یه زنه خوشگلِ باحال. پسره دیگه داشته از گشنگی ضعف میرفته، میگه: بابا جون دیگه اینو بخوریم؟ باباش میگه: نه پسرم، اینو می‌بریم خونه، مامانو می‌خوریم!
  28. دو تا لره با هم میرن هتل، ‌یکیشون رفته بوده توالت فرنگی،‌یه دفعه اون یکی سرمیرسه، میگیره میزنه دهن یارو رو سرویس میکنه. ملت همه جمع میشن، ‌میگن: چی شده؟ چرا این بدبخت رو میزنی، ‌مگه چیکار کرده؟ میگه: مُو دو روزه داُرم از ای چشمه اُو‏ْ مخورم، ای اومد ریده مینِش!
  29. رشتیه میرفته کلاس غیرت ترکها. نصفه شب خانمش بلند میشه، میگه: خانم جان! اینوقت شب کجا میری؟ میگه: میرم دستشویی. میگه: نمیخواد، بشین خودم میرم!
  30. جاهله واستاده بوده سر کوچه، هی اخ و تف مینداخته، باخودش میگفته: نامرد عجب دست فرمونی داشت! یک بابایی ازش میپرسه: ببخشید، میشه بگید چیکار میکنید؟ جاهله (یک تف غلیظ میندازه) میگه: تو کوچه شیش متری...... پدر سگ عجب دست فرمونی داشت! یارو میگه: بابا یجور بگو ماهم بفهمیم. جاهله باز یک تف اساسی میندازه، میگه: تو کوچه شیش متری.... (اخخخ تــف!) ...با تریلی هیجده چرخ اومده بود... (خخخخ تـف!) میخواست دور بزنه.... (خخخ..تــــف) گفتم نمیشه.... (تف) ...گفت: اگه شد چی؟ (ااخخخخ تتف) گفتم اگه شد بیا برین تو دهن من! (اخخخخخخ تـــف!) ...نامرد عجب دستفرمونی داشت!
  31. یک سوسکه مست میکنه، شب میره بغل دمپایی میخوابه!
  32. مسؤل خوابگاه دخترا همه دخترا رو جمع می‌کنه، میگه: دیشب یه مرد اومده بوده تو خوابگاه. همه میگن: وااای... یکی میگه: هه هه هه...! مسؤل خوابگاه میگه: اینطور که فهمیدیم این مرده رفته بوده تو اتاق یکی از دخترا. همه میگن: وااااای... یکی میگه: هه هه هه...! مسؤل خوابگاه میگه: تازه، یه کاپوت هم پیدا شده. باز همه میگن: واااااای... یکی میگه: هه هه هه...! مسؤل خوابگاه ادامه میده: ولی گویا اون کاپوت سوراخ بوده. همه میگن: هه هه هه... یکی میگه: وااااای!
  33. به قزوینیه میگن چرا ازدواج نمیکنی؟میگه: آخه هنوز برادر زن مورد علاقه ام رو پیدا نکردم!!
  34. یک قمری با یک بلبل ازدواج میکنن، اسم بچشون رو میگذارن: قُنبل!
  35. از سرخ پوسته میخوان اسمای بچه‌هاشو توضیح بده، میگه: این پسر اولمه، وقتی سرش با خانوم مشغول بودیم، یک عقاب طلایی تو آسمون رد شد، ما هم اسمشو گذاشتیم عقاب طلایی. این هم پسر دوممه، وقتی من و خانم سرش مشغول بودیم یک خرگوش رو برفها سُرخورد و افتاد، ما هم اسمشو گذاشتیم خرگوش غلطان. پسر کوچیکش میگه: باباجون، باباجون، من چی؟ سرخ پوسته اخم میکنه، میگه: تو خفه شو کاپوت سوراخ!
  36. جاهله داشته از خیابون رد میشده، یهو پاش پیچ میخوره میفته رو یک زنه، همونجا دراز به دراز ولو میشه. زنه هی تقلا میکنه از زیرش بیاد بیرون، زورش نمیرسه، جیغ میزنه: پاشو مرتیکه نکبت، هیکلت رو از رو من جمع کن! جاهله هم میگه: نمیشه آبجی، تا پلیس نیاد کروکی بکشه، من تکون نمیخورم!
  37. به ترکه میگن شما به کرگدن چی میگید؟ترکه میگه ما غلط بکنیم به کرگدن چیزی بگیم!!
  38. یارو توی جنگ دوتا دست و دوتا پاش قطع شده بوده، رفیقاش بهش میگفتن کلمن!
  39. یه ماره میره تو شرت عربه، میگه: رخصت پهلوون!
  40. کوره میره تو آشپزخونه دستش میخوره به رنده میگه: این چرت وپرتا چیه اینجا نوشته؟!
  41. ترکه داشته با رفیقش رو بوسی میکرده، رفیقش بهش میگه،‌غضنفر چرا گردنت بو میده؟!‌ترکه میگه:‌آخه چند روزه هر کی میگوزه میندازه گردن ما!
  42. ترکه ساندویچ‌فروشی داشته، ‌یک روز یک بابایی میاد میگه: ‌قربون یک ککتل بده، ‌فقط بی‌زحمت توش گوجه نگذار. ترکه میگه: آقا امروز گوجه نداریم، میخوای خیارشور نگذارم؟!!
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد